گذشتهی ساده:
recalledشکل سوم:
recalledسومشخص مفرد:
recallsوجه وصفی حال:
recallingشکل جمع:
recallsبه یادآوردن
I can't recall his name.
نمیتوانم نام او را به یاد بیاورم.
I recall that during my childhood days ...
به یاد دارم که در ایام طفولیت ...
لغو کردن، معزول کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He recalled his offer.
او پیشنهاد خود را پس گرفت.
فراخواندن
Ford company recalled its 1996 trucks.
کمپانی فورد کامیونهای سال 1996 خود را فراخوان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recall» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recall