گذشتهی ساده:
elicitedشکل سوم:
elicitedسومشخص مفرد:
elicitsوجه وصفی حال:
elicitingبیرون کشیدن، استخراج کردن، استنباط کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My words elicited his angry reply.
سخنان من پاسخ خشمگین او را برانگیخت.
His jokes elicited laughter.
شوخیهای او موجب خنده شد.
She elicited harmonious sounds from that old instrument.
صداهای موزونی را از آن ساز قدیمی بیرون می آورد.
The questionnaire elicited more aspects of his personality.
پرسشنامه جنبههای بیشتری از شخصیت او را آشکار ساخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elicit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elicit