فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bring Out

brɪŋ aʊt brɪŋ aʊt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

آشکار کردن، پدیدار کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

The comedian's jokes really bring out the laughter in the audience.

شوخی‌های کمدین واقعاً باعث خنده‌ی حضار شد.

The new song brought out a range of emotions in me.

آهنگ جدید باعث پدیدار شدن انواع احساسات در من شد.

phrasal verb

باعث رشد و توسعه شدن، پرورش دادن، باعث بالندگی شدن، شکوفا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb

تولید و عرضه کردن، ایجاد کردن، به ظهور رساندن

phrasal verb

بیان کردن، فاش کردن، ذکر کردن، به زبان آوردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bring out

  1. verb draw out
    Synonyms:
    emphasize expose highlight introduce utter publish bring to light
  1. phrasal verb place (something new for public sale) on the market
  1. phrasal verb make a shy person more confident
  1. phrasal verb cause a visible symptom such as spots or a rash

ارجاع به لغت bring out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bring out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bring-out

لغات نزدیک bring out

پیشنهاد بهبود معانی