گذشتهی ساده:
highlightedشکل سوم:
highlightedسومشخص مفرد:
highlightsوجه وصفی حال:
highlightingشکل جمع:
highlightsبخش پرنورتر (هرچیز)، بخش درخشان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the highlights on the cheeks
درخشندگی گونهها
(عکس یا نقاشی و غیره) بخش روشن (از سایه روشن)، بخش نورانی (high light هم مینویسند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(جالبترین یا مهمترین بخش یا صحنهی هرچیز) بخش جالب، نکتهی مهم، نکتهی برجسته، اوج
the highlights of her speech
برجستهترین نکات سخنرانی او
The highlight of our trip was the visit to Takht-Jamsheed.
بهترین بخش سفر ما بازدید از تختجمشید بود.
نورانی کردن (بخشی از فرتور یا نقاشی و غیره)، رنگ روشن زدن به، درخشان کردن
To show the effect of the window light, he highlighted half of the face.
برای نشان دادن اثر نور پنجره، نیمی از چهره را روشنتر کشید.
زیر جملات یا مطالب مهم متن خط کشیدن
He had read and carefully highlighted the textbook.
او کتاب درسی را خوانده و با دقت زیر مطالب مهم خط کشیده بود.
مورد تأکید قرار دادن، برجسته قلمداد کردن، چشمگیر کردن
برجسته بودن، چشمگیر بودن، درخشانترین بخش چیزی بودن
Her dance highlighted the program.
رقص او جالبترین بخش برنامه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «highlight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/highlight