آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴

    حمایت به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / hemaayat /

    protection, support, advocacy, backing, sponsorship, defense, patronage, aegis, ward, auspices, keeping, succor, giving protection to

    protection

    support

    advocacy

    backing

    sponsorship

    defense

    patronage

    aegis

    ward

    auspices

    keeping

    succor

    giving protection to

    پشتیبانی، حفاظت، یاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    تحت حمایت ...، با همکاری و کمک ...

    under the auspices of...

    رئیس‌جمهور از حمایت کنگره برخوردار است.

    The president has the support of Capitol Hill.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    او از حمایت کامل آن‌ها برخوردار است.

    He enjoys their full-blooded support.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد حمایت

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پشتیبانی جانبداری حفاظت حفظ دفاع طرفداری مدد مظاهرت نگهبانی هواخواهی هواداری یاری

    سوال‌های رایج حمایت

    حمایت به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «حمایت» در زبان انگلیسی به support ترجمه می‌شود.

    حمایت مفهومی گسترده و بنیادی در تعاملات انسانی، اجتماعی، اقتصادی و حتی حقوقی است که به معنای پشتیبانی، تقویت، حفاظت یا همراهی با فرد، گروه یا ایده‌ای در برابر چالش‌ها یا تهدیدات تعبیر می‌شود. این پدیده می‌تواند در قالب‌های گوناگونی مانند حمایت عاطفی، مالی، سیاسی، اجتماعی یا حقوقی بروز یابد و نقشی کلیدی در ایجاد همبستگی، اعتماد و امنیت ایفا کند.

    در بُعد فردی و بین‌فردی، حمایت به معنای ارائه‌ی پشتیبانی روانی، احساسی یا عملی به فردی در موقعیت دشوار است. این نوع حمایت از سوی خانواده، دوستان یا مشاوران روان‌شناسی ارائه می‌شود و می‌تواند شامل گوش دادن، همدلی، دلگرمی یا حتی کمک‌های مالی باشد. وجود حمایت در روابط انسانی، نقش مهمی در سلامت روان و احساس ارزشمندی افراد دارد.

    از منظر اجتماعی، حمایت می‌تواند شکل نهادینه‌تری به خود بگیرد. دولت‌ها یا سازمان‌های مردم‌نهاد، با اجرای برنامه‌هایی مانند حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، ارائه‌ی خدمات رفاهی یا اجرای سیاست‌های حمایتی در حوزه‌ی اشتغال یا سلامت، نقش مهمی در ارتقای عدالت اجتماعی و کاهش شکاف‌های طبقاتی ایفا می‌کنند. در چنین بستری، حمایت به عنوان ابزاری برای تضمین برابری فرصت‌ها و کرامت انسانی تعریف می‌شود.

    در حیطه‌ی حقوقی، مفهوم حمایت اغلب به مقرراتی اشاره دارد که افراد را از ظلم، تبعیض یا خشونت محافظت می‌کنند. قوانین حمایت از کودکان، زنان، کارگران یا اقلیت‌ها از جمله نمودهای این بُعد هستند. همچنین در دعاوی حقوقی، گاه فرد نیازمند حمایت قانونی یا مشاوره‌ی وکیل برای دفاع از حقوق خویش است.

    حمایت در عرصه‌ی فرهنگی یا فکری نیز مطرح می‌شود، جایی که افراد یا گروه‌هایی با باورها یا آثار خاص، مورد حمایت طرفداران یا نهادها قرار می‌گیرند. حمایت از آثار هنری، زبان‌ها یا فرهنگ‌های بومی در مقابل فراموشی یا یکسان‌سازی فرهنگی از این دست هستند. حمایت مفهومی چندبُعدی است که ریشه در نیاز انسان به امنیت، ارتباط و عدالت دارد.

    ارجاع به لغت حمایت

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «حمایت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حمایت

    لغات نزدیک حمایت

    • - حمامی
    • - حمای محرقه
    • - حمایت
    • - حمایت از مصرف کننده
    • - حمایت کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.