protection, support, advocacy, backing, sponsorship, defense, patronage, aegis, ward, auspices, keeping, succor, giving protection to
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تحت حمایت ...، با همکاری و کمک ...
under the auspices of...
رئیسجمهور از حمایت کنگره برخوردار است.
The president has the support of Capitol Hill.
او از حمایت کامل آنها برخوردار است.
He enjoys their full-blooded support.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حمایت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حمایت