آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

مدد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / madad /

aid, assistance, help, cooperation, succor, succour, assist, avail, subvention

aid

assistance

help

cooperation

succor

succour

assist

avail

subvention

کمک، یاری، پایمردی، معاضدت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مردم دهکده‌ی مجاور به مدد زلزله‌زدگان شتافتند.

the people of the nearby village rushed to the aid of earthquake victims

مدد خواستن

to seek help, to ask for assistance

نمونه‌جمله‌های بیشتر

مدد رساندن

to go to the aid of, to extend help (to), to succor, to succour

مدد معاش

cost of living subsidy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مدد

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت مدد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مدد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مدد

لغات نزدیک مدد

پیشنهاد بهبود معانی