گذشتهی ساده:
enhancedشکل سوم:
enhancedسومشخص مفرد:
enhancesوجه وصفی حال:
enhancingبالا بردن، افزودن، زیاد کردن، بلند کردن، بهتر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Music enhanced our enjoyment of the dinner.
موسیقی لذت ما را از شام بیشتر کرد.
A blue dress enhanced the beauty of that girl.
پیراهن آبی بر زیبایی آن دختر میافزود.
We must try to enhance the quality of our products.
باید بکوشیم تا کیفیت فرآوردههای خود را بهتر کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enhance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enhance