فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Upgrade

ʌpˈɡreɪd ʌpˈɡreɪd ʌpˈɡreɪd ʌpˈɡreɪd

گذشته‌ی ساده:

upgraded

شکل سوم:

upgraded

سوم‌شخص مفرد:

upgrades

وجه وصفی حال:

upgrading

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective adverb B2

بهبود امکانات، ترفیع

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

a locomotive going upgrade

لوکوموتیوی که در سربالایی حرکت می‌کند

Our medical facilities are being upgraded.

تأسیسات پزشکی ما در دست به‌سازی است.

noun verb - transitive adjective adverb

بالا بردن، از درجه بالا، به طرف بالا، سربالایی، ترفیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upgrade

  1. verb improve
    Synonyms:
    better advance boost enhance increase raise lift promote elevate make better progress move up make strides

Collocations

on the upgrade

روبه‌رونق، روبه‌بهبود، روبه‌خوبی

ارجاع به لغت upgrade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upgrade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upgrade

لغات نزدیک upgrade

پیشنهاد بهبود معانی