آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Elevate

    ˈelɪveɪt ˈelɪveɪt

    گذشته‌ی ساده:

    elevated

    شکل سوم:

    elevated

    سوم‌شخص مفرد:

    elevates

    وجه وصفی حال:

    elevating

    معنی elevate | جمله با elevate

    verb - transitive C1

    بلند کردن، بالابردن، ترفیع دادن، عالی کردن، نشاط دادن، افراشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Materials are elevated to the tenth floor by a hoist.

    مصالح (ساختمانی) را با بالابر به طبقه‌ی دهم می‌برند.

    The gas, being lighter than air, elevates the balloon.

    گاز چون از هوا سبک‌تر است بالون را بالا می‌برد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to elevate the temperature

    حرارت را زیاد کردن

    The angry men spoke with elevated voices.

    مردان خشمگین با صدای بلند حرف می‌زدند.

    Hard work and intelligence elevated him to the presidency.

    پشتکار و هوش، او را به مقام ریاست‌جمهوری ارتقا داد.

    He elevated his own relatives to high government positions.

    او اقوامش را به مقامهای بالای دولتی رساند.

    He elevated woodcutting into a complicated art.

    او چوب‌بری را به عنوان یک هنر پیچیده تعالی بخشید.

    An artist should not only entertain but also elevate his audience.

    هنرمند نه تنها باید تماشاگران را سرگرم کند؛ بلکه (باید افکار آنان را نیز) تهذیب کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد elevate

    1. verb lift up
      Synonyms:
      raise put up hike up take up rear hoist jack up heighten erect uplift upraise tilt fetch up pump uphold ramp levitate poise shoot up pyramid stilt
      Antonyms:
      lower drop depress decrease lessen push down
    1. verb promote; augment
      Synonyms:
      increase advance further promote enhance improve boost upgrade magnify heighten intensify build up augment exalt aggrandize honor glorify dignify ennoble prefer appoint put up skip swell
      Antonyms:
      lower lessen demote denounce condemn deprecate disdain spurn
    1. verb raise spirits
      Synonyms:
      cheer boost brighten lift up inspire animate excite elate hearten uplift perk up buoy up bring up rouse exhilarate glorify refine sublimate
      Antonyms:
      depress upset trouble lower distress shame disgrace

    سوال‌های رایج elevate

    گذشته‌ی ساده elevate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده elevate در زبان انگلیسی elevated است.

    شکل سوم elevate چی میشه؟

    شکل سوم elevate در زبان انگلیسی elevated است.

    وجه وصفی حال elevate چی میشه؟

    وجه وصفی حال elevate در زبان انگلیسی elevating است.

    سوم‌شخص مفرد elevate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد elevate در زبان انگلیسی elevates است.

    ارجاع به لغت elevate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «elevate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elevate

    لغات نزدیک elevate

    • - eleusis
    • - elev
    • - elevate
    • - elevated
    • - elevated railroad
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.