آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Rear

rɪr rɪə

گذشته‌ی ساده:

reared

شکل سوم:

reared

سوم‌شخص مفرد:

rears

وجه وصفی حال:

rearing

شکل جمع:

rears

معنی rear | جمله با rear

adjective B2

عقب، پشت، واپسین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

The rear seats can be folded down to make more space.

صندلی‌های عقبی را می‌توان تا کرد تا فضای بیشتری ایجاد شود.

The car’s rear window was completely shattered.

شیشه‌ی پشتی خودرو کاملاً خرد شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the rear door

در عقب

the rear guard and the vanguards

پسگامان (پس‌قراولان) و پیشگامان (پیش‌قراولان)

the rear wheels of the car

چرخ‌های عقب اتومبیل

noun countable C1

بخش عقبی، قسمت پشتی، ته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The rear of the building has six windows.

پشت ساختمان شش پنجره دارد.

There's a well at the rear of the house.

در پشت خانه یک چاه وجود دارد.

noun countable informal

قدیمی باسن، نشیمنگاه، کون

همچنین می‌توان از rear end استفاده کرد.

After sitting for hours, my rear started to hurt.

بعداز چند ساعت نشستن، باسنم درد گرفت.

The child slipped on the ice and hit his rear hard.

کودک روی یخ لیز خورد و محکم با نشیمنگاهش خورد.

verb - transitive C1

پروردن، بزرگ کردن، تربیت کردن، نگهداری کردن

She was reared in a small village by her grandparents.

او در روستایی کوچک توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد.

Lions rear their cubs with great care and protection.

شیرها، توله‌های خود را با دقت و مراقبت فراوان پرورش می‌دهند.

verb - intransitive verb - transitive

بلند شدن، بلند کردن، راست ایستادن، برافراشتن، برپا کردن

They reared his huge statue.

مجسمه‌ی بزرگ او را برپا کردند.

As soon as the horse saw the snake, it reared.

تا اسب مار را دید روی دو پا بلند شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

David reared the flagpole in front of the building.

دیوید چوبه‌ی پرچم را در جلو ساختمان افراشت.

a tower rearing far into the sky

برجی که سر برآسمان کشیده بود

They reared a huge temple.

آن‌ها یک معبد عظیم ساختند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rear

  1. noun back or end part
    Antonyms:
  1. verb raise young
    Antonyms:
  1. verb build
    Antonyms:

Collocations

at the rear

در عقب، در پشت

Idioms

bring up the rear

در عقب صف حرکت کردن، آخر از همه آمدن

(به‌ویژه در رژه و غیره) در عقب حرکت کردن، آخر (صف یا قطار اتومبیل‌ها و غیره) بودن

سوال‌های رایج rear

گذشته‌ی ساده rear چی میشه؟

گذشته‌ی ساده rear در زبان انگلیسی reared است.

شکل سوم rear چی میشه؟

شکل سوم rear در زبان انگلیسی reared است.

شکل جمع rear چی میشه؟

شکل جمع rear در زبان انگلیسی rears است.

وجه وصفی حال rear چی میشه؟

وجه وصفی حال rear در زبان انگلیسی rearing است.

سوم‌شخص مفرد rear چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد rear در زبان انگلیسی rears است.

ارجاع به لغت rear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rear

لغات نزدیک rear

پیشنهاد بهبود معانی