گذشتهی ساده:
rearedشکل سوم:
rearedسومشخص مفرد:
rearsوجه وصفی حال:
rearingشکل جمع:
rearsپروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودارشدن، عقب، پشت، دنبال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rear of the building has six windows.
پشت ساختمان شش پنجره دارد.
the rear door
در عقب
the rear guard and the vanguards
پسگامان (پسقراولان) و پیشگامان (پیشقراولان)
the rear wheels of the car
چرخهای عقب اتومبیل
There's a well at the rear of the house.
در پشت خانه یک چاه وجود دارد.
They reared a huge temple.
آنها یک معبد عظیم ساختند.
They reared his huge statue.
مجسمهی بزرگ او را برپا کردند.
David reared the flagpole in front of the building.
دیوید چوبهی پرچم را در جلو ساختمان افراشت.
a tower rearing far into the sky
برجی که سر برآسمان کشیده بود
As soon as the horse saw the snake, it reared.
تا اسب مار را دید روی دو پا بلند شد.
در عقب، در پشت
در عقب صف حرکت کردن، آخر از همه آمدن
(بهویژه در رژه و غیره) در عقب حرکت کردن، آخر (صف یا قطار اتومبیلها و غیره) بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rear