امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rearward

ˈrɪrwərd ˈrɪəwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
عقب‌دار، پس‌قراول، به‌طرف عقب، عقبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rearward

  1. adverb Toward the back
    Synonyms:
    back backward backwards about around rearwards
  1. adverb In or toward a former location or condition
    Synonyms:
    about around back backward backwards round
  1. adjective Located in or toward the back or rear
    Synonyms:
    rear reverse
  1. noun The part or area farthest from the front
    Synonyms:
    back rear

ارجاع به لغت rearward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rearward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rearward

لغات نزدیک rearward

پیشنهاد بهبود معانی