با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rearward

ˈrɪrwərd ˈrɪəwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
عقب‌دار، پس‌قراول، به‌طرف عقب، عقبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rearward

  1. adverb Toward the back
    Synonyms: back, backward, backwards, about, around, rearwards
  2. adverb In or toward a former location or condition
    Synonyms: about, around, back, backward, backwards, round
  3. adjective Located in or toward the back or rear
    Synonyms: rear, reverse
  4. noun The part or area farthest from the front
    Synonyms: back, rear

ارجاع به لغت rearward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rearward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rearward

لغات نزدیک rearward

پیشنهاد بهبود معانی