آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴

    About

    əˈbaʊt əˈbaʊt

    معنی about | جمله با about

    preposition A1

    درباره، مربوط به (کسی یا چیزی)، در مورد، در رابطه با (کسی یا چیزی)، پیرامون، در باب، راجع به، با، در

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    a book about war

    کتابی درباره‌ی جنگ

    How about some tea?

    با یک فنجان چای چطوری؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    What is she smiling about?

    برای چه لبخند میزند؟

    preposition

    دور تا دور، گرداگرد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    There were flowers about his body.

    دور تا دور جسدش گل قرار داشت.

    People gathered about him.

    مردم دورش جمع شدند.

    preposition

    در نزدیکی، در مجاورت با (کسی یا چیزی)، در همسایگی (کسی یا چیزی)، در اطراف، دور و بر

    adverb

    حدوداً، حدودی، تقریباً

    I live about 10 miles away.

    تقریباً (حدودا) ۱۰ مایل دورتر زندگی می‌کنم.

    We're about ready to leave.

    ما تقریباً آماده‌ی رفتن هستیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    about a year ago

    حدود یک سال قبل

    about four days

    حدود چهار روز

    adverb

    در شُرف، درصدد

    The match is about to start.

    مسابقه در شُرف آغاز است.

    adverb

    از هر جهت، از هر طرف، اطراف (مکان)، دور و بر

    to look about

    به اطراف نگاه کردن

    adverb

    در چرخش (دایره‌وار)، در گردش

    to go about in circles

    دایره‌وار حرکت کردن

    adverb

    اینجا و آنجا، این طرف و آن طرف

    Don't carry so much money about with you!

    این‌قدر پول را با خودت اینجا و آنجا نبر!

    She always leaves her clothes lying about on the floor.

    همیشه لباس‌هایش را این طرف و آن طرف روی زمین رها می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    tools lying about

    ابزاری که اینجا و آنجا افتاده بودند

    adverb

    نزدیکی، حوالی، قریب، حول و حوش، مجاور

    Is John about?

    جان در این حوالی (در این نزدیکی) است؟

    adverb

    در جهت مخالف

    adjective

    فعال

    He is up and about again.

    دوباره برپا و فعال شده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد about

    1. adverb in an opposite direction
      Synonyms:
      around back backward round in reverse
    1. adverb lying anywhere without order, arrangement
      Synonyms:
      around anyhow here and there any which way
    1. preposition near an amount, quantity
      Synonyms:
      nearly almost approximately roughly practically pretty nearly in general in the neighborhood in the ball park
    1. preposition concerning, relating to
      Synonyms:
      regarding concerning relating to in relation to in connection with relative to touching on dealing with in respect to as concerns as respects referring to apropos
    1. preposition near or close to in position
      Synonyms:
      nearby beside adjacent
      Antonyms:
      far away distant afar remote
    1. preposition on every side, in every direction
      Synonyms:
      around throughout through surrounding round encircling

    Collocations

    about to happen

    در شرف وقوع

    سوال‌های رایج about

    معنی about به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «about» در زبان فارسی به «درباره» یا «در مورد» ترجمه می‌شود.

    «About» یکی از پرکاربردترین و چندوجهی‌ترین کلمات در زبان انگلیسی است که در نقش‌های مختلف دستوری از جمله حرف اضافه، قید و حتی صفات به کار می‌رود. به طور کلی، این کلمه برای اشاره به موضوع، محتوا، یا محور اصلی یک بحث، نوشته، گفت‌وگو یا فکر استفاده می‌شود. وقتی می‌گوییم «about something» یعنی موضوعی که صحبت، تحقیق یا توجه ما حول آن می‌چرخد.

    در استفاده‌های روزمره، «about» به معنای «درباره‌ی» چیزی است؛ مثلاً وقتی می‌گوییم «This book is about history» یعنی «این کتاب درباره تاریخ است». این کاربرد گسترده باعث شده که «about» نقش کلیدی در برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات داشته باشد و به کمک آن بتوانیم موضوعات و محتواهای مختلف را به هم مرتبط کنیم.

    علاوه بر نقش حرف اضافه، «about» به صورت قید نیز به معنای «تقریباً» یا «حدوداً» به کار می‌رود؛ مثلاً در جمله «The meeting starts at about 3 PM» یعنی «جلسه حدود ساعت ۳ شروع می‌شود». این کاربرد نشان می‌دهد که «about» توانایی انعطاف‌پذیری در بیان اعداد، زمان‌ها و اندازه‌ها را دارد و نقش مهمی در بیان تقریب و تخمین ایفا می‌کند.

    از نظر تاریخی، ریشه «about» به زبان انگلیسی قدیم بازمی‌گردد و ترکیبی است از «on» و «būt» که معنای «در اطراف» یا «درباره» را منتقل می‌کرده است. این کلمه در گذر زمان تحولات معنایی پیدا کرده و به یکی از کلمات اساسی و پرکاربرد زبان انگلیسی تبدیل شده است که در انواع سبک‌های نوشتاری، ادبی، علمی و محاوره‌ای دیده می‌شود.

    «about» به دلیل گستردگی کاربرد و سادگی استفاده، یکی از پایه‌های اصلی ارتباطات زبان انگلیسی است. آشنایی با معنا و نقش‌های مختلف آن به افراد کمک می‌کند تا هم در فهم متن‌ها و هم در تولید زبان، بتوانند به شکل دقیق‌تر و طبیعی‌تری عمل کنند. این کلمه پلی است که به کمک آن موضوعات، ایده‌ها و مفاهیم را به یکدیگر پیوند می‌دهیم و ارتباطات انسانی را آسان‌تر می‌سازیم.

    ارجاع به لغت about

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «about» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/about

    لغات نزدیک about

    • - abound
    • - abounding
    • - about
    • - about to
    • - about to happen
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.