درباره، مربوط به (کسی یا چیزی)، در مورد، در رابطه با (کسی یا چیزی)، پیرامون، در باب، راجع به، با، در
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a book about war
کتابی دربارهی جنگ
How about some tea?
با یک فنجان چای چطوری؟
What is she smiling about?
برای چه لبخند میزند؟
دور تا دور، گرداگرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There were flowers about his body.
دور تا دور جسدش گل قرار داشت.
People gathered about him.
مردم دورش جمع شدند.
در نزدیکی، در مجاورت با (کسی یا چیزی)، در همسایگی (کسی یا چیزی)، در اطراف، دور و بر
حدوداً، حدودی، تقریباً
I live about 10 miles away.
تقریباً (حدودا) ۱۰ مایل دورتر زندگی میکنم.
We're about ready to leave.
ما تقریباً آمادهی رفتن هستیم.
about a year ago
حدود یک سال قبل
about four days
حدود چهار روز
در شُرف، درصدد
The match is about to start.
مسابقه در شُرف آغاز است.
از هر جهت، از هر طرف، اطراف (مکان)، دور و بر
to look about
به اطراف نگاه کردن
در چرخش (دایرهوار)، در گردش
to go about in circles
دایرهوار حرکت کردن
اینجا و آنجا، این طرف و آن طرف
Don't carry so much money about with you!
اینقدر پول را با خودت اینجا و آنجا نبر!
She always leaves her clothes lying about on the floor.
همیشه لباسهایش را این طرف و آن طرف روی زمین رها میکند.
tools lying about
ابزاری که اینجا و آنجا افتاده بودند
نزدیکی، حوالی، قریب، حول و حوش، مجاور
Is John about?
جان در این حوالی (در این نزدیکی) است؟
در جهت مخالف
فعال
He is up and about again.
دوباره برپا و فعال شده است.
در شرف وقوع
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «about» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/about