تقریباً، انگار، حدوداً، بهطور نزدیک، نزدیک بود که ...، چیزی نمانده بود که ...
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
almost two years ago
تقریباً دو سال پیش
I almost forgot.
نزدیک بود که یادم برود.
It is almost twelve.
ساعت حدوداً دوازده است.
The almost empty jar sat on the shelf.
کوزهی تقریباً خالی روی قفسه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «almost» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/almost