با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

About To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective preposition
در شرف، در آستانه‌ی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Turn off your phone. The concert is about to start.
- موبایل خودتان را خاموش کنید. کنسرت در آستانه‌ی شروع شدن است.
- They're about to emigrate to Australia.
- آن‌ها در شرف مهاجرت به استرالیا هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد about to

  1. adjective, preposition not quite
    Synonyms: on the verge of, at the point of, ready, set, intending, willing to, fixing to, almost

Collocations

ارجاع به لغت about to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «about to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/about-to

لغات نزدیک about to

پیشنهاد بهبود معانی