آخرین به‌روزرسانی:

Abounding

گذشته‌ی ساده:

abounded

شکل سوم:

abounded

سوم‌شخص مفرد:

abounds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پر، بسیار، سرشار، فراوان، زیاد، مملو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

an area of research abounding in/with new developments

حوزه‌ی تحقیقاتی جدیدی که در آن پیشرفت‌های جدید زیادی صورت گرفته

The story is full of abounding clichés.

این داستان پر از کلیشه است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abounding

  1. adjective plentiful
    Synonyms:
    abundant plenteous filled flush replete bountiful prolific profuse copious teeming prodigal

سوال‌های رایج abounding

گذشته‌ی ساده abounding چی میشه؟

گذشته‌ی ساده abounding در زبان انگلیسی abounded است.

شکل سوم abounding چی میشه؟

شکل سوم abounding در زبان انگلیسی abounded است.

سوم‌شخص مفرد abounding چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد abounding در زبان انگلیسی abounds است.

ارجاع به لغت abounding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abounding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abounding

لغات نزدیک abounding

پیشنهاد بهبود معانی