امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Teeming

ˈtiːmɪŋ ˈtiːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    teemed
  • شکل سوم:

    teemed
  • سوم‌شخص مفرد:

    teems

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شلوغ، پرازدحام، انبوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the teeming metropolis
- کلان‌شهر شلوغ
- He was enchanted by the teeming streets and the markets in the village.
- او مسحور خیابان‌های شلوغ و مغازه‌های روستا شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد teeming

  1. adjective abundant, full
    Synonyms: alive, brimful, brimming, bristling, bursting, chock-full, crammed, crawling, filled, fruitful, multitudinous, numerous, overflowing, packed, plentiful, populous, pregnant, replete, rife, swarming, thick, thronged
    Antonyms: empty, lacking, needing, wanting

ارجاع به لغت teeming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «teeming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/teeming

لغات نزدیک teeming

پیشنهاد بهبود معانی