امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chock-full

tʃɒkˈfʊl tʃɒkˈfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از chuck-full به‌ جای chock-full استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کاملاً پر، مالامال، لبالب، کیپ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a box chockfull of nuts
- جعبه‌ای مملو از آجر
- The rice sack was chock-full.
- کیسه پر از برنج بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chock-full

  1. adjective filled to capacity
    Synonyms:
    full crammed packed stuffed overflowing overcrowded bursting brimming bulging jam-packed chock-a-block cram full packed to capacity packed like sardines completely full

ارجاع به لغت chock-full

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chock-full» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chock-full

لغات نزدیک chock-full

پیشنهاد بهبود معانی