با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bulging

ˈbʌldʒɪŋ ˈbʌldʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bulged
  • شکل سوم:

    bulged
  • سوم‌شخص مفرد:

    bulges

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
متورم، قلمبه‌شده، بیرون‌زده، پف‌کرده، ورقلمبیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- bulging eyes
- چشم‌های پف‌کرده
- bulging muscles
- ماهیچه‌های بیرون‌زده و متورم
adjective
پر (به‌ گونه‌ای که برجسته و بیرون‌زده باشد)
- bulging pockets
- جیب‌های پر
- bulging suitcase
- چمدان پر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bulging

  1. adjective Curving or bulging outward
    Synonyms: convex, protuberant, bellied, gibbous, bellying, bulbous, bulgy
    Antonyms: concave
  2. verb Bulge out; form a bulge outward, or be so full as to appear to bulge
    Synonyms: protruding, swelling, projecting, pouching, bellying, popping, beetling, bagging, lumping, humping, overhanging, extending, expanding, jutting, dilating, bumping, bugging, blistering, ballooning, distending, starting
    Antonyms: depressing
  3. verb Swell or protrude outwards
    Synonyms: protruding, pouching

ارجاع به لغت bulging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bulging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bulging

لغات نزدیک bulging

پیشنهاد بهبود معانی