امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lumping

American: ˈləmpɪŋ British: ˈlʌmpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lumped
  • شکل سوم:

    lumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    lumps

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lumping

  1. verb Group or chunk together in a certain order or place side by side
    Synonyms:
    withstanding collocating enduring tolerating wadding taking knotting swallowing heaping sustaining bearing supporting suffering clumping stomaching clotting standing caking going bulging brooking beating accepting aggregating abiding
    Antonyms:
    changing fighting
  1. verb To move heavily
    Synonyms:
    stumping lumbering hulking clumping
  1. verb To put into a disordered pile
    Synonyms:
    stacking piling mounding hilling heaping drifting banking

ارجاع به لغت lumping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lumping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lumping

لغات نزدیک lumping

پیشنهاد بهبود معانی