فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Changing

ˈtʃeɪndʒɪŋ ˈtʃeɪndʒɪŋ

گذشته‌ی ساده:

changed

شکل سوم:

changed

سوم‌شخص مفرد:

changes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

متغیر، دگرگون‌شونده، در حال تغییر، غیرثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

changing circumstances

شرایط در حال تغییر

the changing world of politics

دنیای متغیر و غیرثابت سیاست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد changing

  1. adjective changeful
    Synonyms:
    changeable unstable inconstant uncertain unsteady dynamic mobile altering alternating modifying wavering irresolute developing growing
    Antonyms:
    stable fixed unchanging

لغات هم‌خانواده changing

ارجاع به لغت changing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «changing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/changing

لغات نزدیک changing

پیشنهاد بهبود معانی