امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mobile

ˈmoʊbl ˈmoʊbəl ˈməʊbaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mobiles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قادر به حرکت، قابل جابه‌جایی، قادر به جابه‌جا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- You'll be fully mobile soon.
- به‌زودی قادر به حرکت خواهی بود.
- After years of being bedridden, he was finally mobile again, thanks to physical therapy.
- پس از سال‌ها زمین‌گیر بودن، سرانجام به لطف فیزیوتراپی دوباره قادر به حرکت شد.
adjective
سیار، متحرک
- The mobile medical unit arrived at the disaster site to provide immediate medical care.
- واحد پزشکی سیار برای ارائه‌ی مراقبت‌های پزشکی فوری در محل حادثه حاضر شد.
- a mobile home
- خانه‌ی سیار
- a mobile library
- کتابخانه‌ی سیار
adjective
دارای تحرک، متحرک (گروه و جمعیت و غیره) (از نظر اجتماعی و جغرافیایی و شغلی و غیره)
- The young couple enjoyed their mobile lifestyle.
- زوج جوان از سبک زندگی دارای تحرک خود لذت می‌بردند.
- As a mobile employee, he was always on the move.
- او به‌عنوان کارمند متحرک همیشه در حال حرکت بود.
adjective
تکنولوژی موبایلی
- The mobile game has become increasingly popular.
- بازی موبایلی به‌طور فزاینده‌ای محبوب شده است.
- The company has launched a new mobile payment system for its customers.
- این شرکت سیستم پرداخت موبایلی جدیدی را برای مشتریان خود راه‌اندازی کرده است.
noun countable A1
انگلیسی بریتانیایی موبایل، تلفن همراه
- He lost his mobile and had to buy a new one the next day.
- موبایلش را گم کرد و روز بعد مجبور شد موبایل جدیدی بخرد.
- I left my mobile at home.
- تلفن همراهم را در خانه جا گذاشتم.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی موبایل (اشاره به شماره‌ی موبایل)
- Don't forget to save my mobile in your contacts.
- فراموش نکنید که موبایل من را در مخاطبان خود ذخیره کنید.
- Please give me your mobile so I can text you later.
- لطفا موبایل خود را به من بدهید تا بعداً به شما پیامک بدهم.
noun countable
هنر تندیس جنبا، پیکره‌ی جنبا
- The artist spent hours crafting a unique mobile.
- این هنرمند ساعت‌ها صرف ساخت تندیس جنبای منحصر‌به‌فرد کرد.
- Children giggled in delight as they watched the colorful mobile twirl and whirl above their heads.
- وقتی که پیکره‌ی جنبای رنگارنگ بالای سرشان می‌چرخید و می‌چرخید، بچه‌ها از خوشحالی هرهر می‌خندیدند.
noun countable
هنر آویز معلق (پلاستیکی یا کاغذی)
- I saw a mobile hanging from the ceiling of the baby's room.
- دیدم آویز معلق از سقف اتاق بچه آویزان است.
- The mobile's movement caught my attention as soon as I entered the room.
- به محض ورود به اتاق، حرکت آویز معلق توجهم را جلب کرد.
adjective
متغیر، دگرگونی‌پذیر (چهره یا خلق‌وخو و غیره)
- He had a very mobile personality.
- شخصیت بسیار متغیری داشت.
- His mobile face mirrors his feelings.
- چهره‌ی دگرگونی‌پذیر او احساسات او را منعکس می‌کند.
suffix
وسیله‌ی نقلیه‌ی موتوری (که برای کاری خاص طراحی و ساخته شده است)
- The snowmobile left tracks in the fresh snow.
- ماشین برفی در برف تازه ردی از خود به جا گذاشت.
- The bookmobile driver carefully parked the large vehicle.
- راننده‌ی کتابخانه‌ی سیار این خودروی بزرگ را پارک کرد.
adjective informal
انگلیسی بریتانیایی ماشین‌دار
- Can you give me a lift if you're mobile?
- اگر ماشین‌دار هستی ممکن است مرا برسانی؟
- We're mobile tonight.
- امشب ماشین داریم.
adjective
سیال
- Ether is a mobile liquid.
- اتر یک مایع سیال است.
- The mobile substance moved freely.
- ماده‌ی سیال آزادانه حرکت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mobile

  1. adjective movable, travelling
    Synonyms:
    adaptable ambulatory changeable fluid free itinerant liquid locomotive loose migrant migratory motile motorized moving mutable nomadic peripatetic portable roaming roving unsettled unstable unstationary unsteadfast unsteady versatile wandering
    Antonyms:
    fixed immobile stable stationary unmovable

سوال‌های رایج mobile

معنی mobile به فارسی چی میشه؟

کلمه "mobile" در زبان انگلیسی به معنای "متحرک" یا "قابل حمل" است و به اشیاء یا فناوری‌هایی اشاره دارد که به راحتی قابل جابجایی هستند. این واژه به ویژه در دنیای فناوری و ارتباطات به کاربردهای مختلفی اشاره دارد، که یکی از مهم‌ترین آن‌ها "موبایل" یا "گوشی همراه" است. در ادامه به بررسی معانی و نکات جالب درباره کلمه "mobile" خواهیم پرداخت.

تعریف و معانی

کلمه "mobile" از ریشه لاتین "mobilis" به معنای "قابل حرکت" آمده است. در زبان‌های مختلف، این واژه به اشیاء و فناوری‌هایی که قابلیت حرکت و جابجایی دارند، اطلاق می‌شود. در زمینه فناوری، "mobile" به دستگاه‌هایی اشاره دارد که به صورت بی‌سیم کار می‌کنند و معمولاً به راحتی قابل حمل هستند، مانند تلفن‌های همراه، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها.

گوشی‌های هوشمند

با ورود گوشی‌های هوشمند، مفهوم "mobile" به معنای واقعی خود در زندگی روزمره ما پیاده‌سازی شد. گوشی‌های هوشمند نه تنها برای برقراری تماس و ارسال پیام کاربرد دارند، بلکه به عنوان ابزارهایی برای دسترسی به اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، بازی‌ها و برنامه‌های مختلف نیز استفاده می‌شوند. این دستگاه‌ها به کاربران این امکان را می‌دهند که به اطلاعات و خدمات مختلف از هر نقطه‌ای دسترسی داشته باشند.

تکنولوژی‌های مرتبط

در دنیای موبایل، تکنولوژی‌های مختلفی وجود دارند که به بهبود عملکرد و قابلیت‌های دستگاه‌های قابل حمل کمک می‌کنند. از جمله این تکنولوژی‌ها می‌توان به 4G و 5G اشاره کرد که سرعت اینترنت را به طور چشمگیری افزایش می‌دهند. همچنین تکنولوژی‌هایی مانند GPS، بلوتوث و NFC نیز باعث شده‌اند که امکانات بیشتری برای کاربران فراهم شود.

اپلیکیشن‌ها و خدمات

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های موبایل، وجود اپلیکیشن‌ها و خدمات متنوع است. هزاران اپلیکیشن مختلف در دسته‌های گوناگون وجود دارند که به کاربران این امکان را می‌دهند که کارهای مختلفی را به راحتی انجام دهند؛ از خرید آنلاین و مدیریت مالی گرفته تا یادگیری زبان و بازی‌های سرگرم‌کننده.

تأثیرات اجتماعی و فرهنگی

گسترش موبایل‌ها تأثیرات زیادی بر روی جامعه و فرهنگ داشته است. ارتباطات سریع‌تر و آسان‌تر، موجب شده است که افراد به راحتی با یکدیگر در ارتباط باشند و اطلاعات را به سرعت به اشتراک بگذارند. این امر همچنین باعث تغییر در شیوه‌های کسب‌وکار و تجارت شده و فرصت‌های جدیدی را برای کارآفرینان و شرکت‌ها فراهم کرده است.

چالش‌ها و نگرانی‌ها

با وجود مزایای فراوان، استفاده از دستگاه‌های موبایل نیز چالش‌ها و نگرانی‌هایی را به همراه دارد. از جمله این چالش‌ها می‌توان به مسائل حریم خصوصی، اعتیاد به گوشی‌های هوشمند و تأثیرات منفی بر روی روابط اجتماعی اشاره کرد.

ارجاع به لغت mobile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mobile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mobile

لغات نزدیک mobile

پیشنهاد بهبود معانی