آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Liquid

ˈlɪkwɪd ˈlɪkwɪd

شکل جمع:

liquids

صفت تفضیلی:

more liquid

صفت عالی:

most liquid

معنی liquid | جمله با liquid

noun countable uncountable B1

مایع

This bottle contains a red liquid used in experiments.

این بطری حاوی مایعی قرمز است که در آزمایش‌ها استفاده می‌شود.

Air is fluid while water is both fluid and liquid.

هوا سیال است درصورتی که آب هم سیال است هم مایع.

noun countable

زبان‌شناسی هم‌خوان روان، صامت روان (نوعی صامت که هنگام تلفظش زبان، دهان را تا حدی می‌بندد اما هوا هنوز به نرمی عبور می‌کند)

همچنین می‌توان از liquid consonant استفاده کرد.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

In English, “l” and “r” are considered liquid consonants.

در زبان انگلیسی، «l» و «r» به‌عنوان هم‌خوان‌های روان شناخته می‌شوند.

The word begins with a liquid sound followed by a vowel.

این واژه با صامت روان آغاز می‌شود و پس‌از آن یک واکه می‌آید.

adjective

مایع

Liquid nitrogen boils at a very low temperature.

نیتروژن مایع در دمای بسیار پایین به جوش می‌آید.

This medicine must be stored in liquid form.

این دارو باید به‌صورت مایع نگهداری شود.

adjective

شفاف، درخشان، آبگون، بلورین

The moonlight reflected in the lake’s liquid surface.

نور ماه بر سطح آبگون دریاچه منعکس شد.

The liquid sunlight poured through the glass windows

نور خورشید آبگون از پنجره‌های شیشه‌ای سرازیر شد.

adjective

اقتصاد نقد، به‌صورت نقدی، نقدشونده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

He sold some stocks to make his portfolio more liquid.

او برای اینکه سبد سرمایه‌گذاری‌اش نقدشونده‌تر شود، مقداری از سهام خود را فروخت.

Investors prefer to keep part of their money in liquid form.

سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند بخشی از پول خود را به‌صورت نقدی نگه دارند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

liquid assets

دارایی‌های نقد

liquid deficiency

کمبود نقدینه

adjective

روان، نرم، لطیف، پیوسته، ملایم

The dancer’s liquid rhythm blended perfectly with the music.

ریتم روان رقصنده به‌خوبی با موسیقی ترکیب شده بود.

The curtain moved in a liquid motion as the breeze passed through the room.

پرده با حرکتی نرم در اثر نسیم اتاق به جنبش درآمد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

liquid verse

شعر روان

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد liquid

  1. adjective fluid, flowing, melting
  1. noun fluid
    Synonyms:
    Antonyms:

سوال‌های رایج liquid

شکل جمع liquid چی میشه؟

شکل جمع liquid در زبان انگلیسی liquids است.

صفت تفضیلی liquid چی میشه؟

صفت تفضیلی liquid در زبان انگلیسی more liquid است.

صفت عالی liquid چی میشه؟

صفت عالی liquid در زبان انگلیسی most liquid است.

ارجاع به لغت liquid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liquid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/liquid

لغات نزدیک liquid

پیشنهاد بهبود معانی