ادبی گوشنواز، خوشآهنگ، ملایم، دلنشین
The dulcet tones of the violin filled the room with warmth.
صدای ملایم ویولن اتاق را پر از شوروشوق کرد.
She spoke in a dulcet voice that captivated everyone around her.
با صدایی دلنشین صحبت میکرد که تمام اطرافیانش را مجذوب خود کرد.
شیرین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She savored the dulcet flavor of the ripe strawberries, relishing their sweetness.
او طعم شیرین توتفرنگیهای رسیده را میچشید و از شیرینی آنها لذت میبرد.
The dessert was a dulcet masterpiece, combining chocolate and caramel perfectly.
دسر کار بینظیر شیرینی بود که شکلات و کارامل کاملاً ترکیب میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dulcet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dulcet