Dulcify

    ˈdʌlsəˌfaɪ ˈdʌlsɪfaɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      dulcified

    • شکل سوم:

      dulcified

    • سوم‌شخص مفرد:

      dulcifies

    • وجه وصفی حال:

      dulcifying

    معنی

    adverb
    شیرین کردن، ملایم کردن، اصلاح کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dulcify

    1. verb to ease the anger or agitation of
      Synonyms:
      soothe calm pacify mollify soften appease placate assuage conciliate gentle sweeten propitiate dulcorate edulcorate

    ارجاع به لغت dulcify

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dulcify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dulcify

    لغات نزدیک dulcify

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه