گذشتهی ساده:
propitiatedشکل سوم:
propitiatedسومشخص مفرد:
propitiatesوجه وصفی حال:
propitiatingخشم را فرو نشاندن، استمالت کردن، تسکین دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
sacrifices made to propitiate gods
قربانیانی که برای خشنود کردن خدایان ایثار میشدند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «propitiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/propitiate