آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Mediate

ˈmiːdieɪt ˈmiːdieɪt ˈmiːdieɪt ˈmiːdieɪt

گذشته‌ی ساده:

mediated

شکل سوم:

mediated

سوم‌شخص مفرد:

mediates

وجه وصفی حال:

mediating

معنی mediate | جمله با mediate

verb - transitive verb - intransitive adjective adverb

میانی، وسطی، واقع در میان، غیرمستقیم، میانجی‌گری کردن، وساطت کردن، پا به میان گذاردن، در میان واقع شدن، پا در میانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He mediated a settlement.

او در حل اختلاف میانجی‌گری کرد.

He mediated the implementation of a cease-fire.

او برای ایجاد آتش‌بس پادرمیانی کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

To mediate a mediator must be completely neutral.

برای حل‌و‌فصل اختلافات، میانجیگر باید بی‌طرف باشد.

Adults mediate culture to children.

بزرگسالان فرهنگ را به بچه‌ها منتقل می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mediate

  1. verb try to bring to an agreement

لغات هم‌خانواده mediate

  • verb - transitive
    mediate

سوال‌های رایج mediate

گذشته‌ی ساده mediate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده mediate در زبان انگلیسی mediated است.

شکل سوم mediate چی میشه؟

شکل سوم mediate در زبان انگلیسی mediated است.

وجه وصفی حال mediate چی میشه؟

وجه وصفی حال mediate در زبان انگلیسی mediating است.

سوم‌شخص مفرد mediate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد mediate در زبان انگلیسی mediates است.

ارجاع به لغت mediate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mediate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mediate

لغات نزدیک mediate

پیشنهاد بهبود معانی