آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Trade Off

ˈtreɪdˈ ɒf treɪd ɒf

گذشته‌ی ساده:

traded off

شکل سوم:

traded off

سوم‌شخص مفرد:

trades off

وجه وصفی حال:

trading off

معنی trade off | جمله با trade off

phrasal verb

فدا کردن، مبادله کردن، معاوضه کردن، صرف‌نظر کردن (چیزی بد در برابر چیزی خوب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Sometimes, employees trade off higher pay for more flexible working hours.

گاهی اوقات کارکنان، حقوق بالاتر را فدای ساعات کاری منعطف‌تر می‌کنند.

They decided to trade off some quality in order to reduce production costs.

آن‌ها تصمیم گرفتند برای کاهش هزینه‌های تولید، کمی از کیفیت صرف‌نظر کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت trade off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trade off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trade off

لغات نزدیک trade off

پیشنهاد بهبود معانی