گذشتهی ساده:
interferedشکل سوم:
interferedسومشخص مفرد:
interferesوجه وصفی حال:
interferingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- دست ور کردن به، خراب کردن، دستکاری کردن
2- مخل کسی شدن
3- (انگلیس) جماع به عنف کردن 4- بازداری کردن، جلوچیزی را گرفتن 5- (ورزش) بازداری (غیرقانونی) کردن
دخالت کردن در
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interfere» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interfere