امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interfere

ˌɪnt̬ərˈfɪr ˌɪntəˈfɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    interfered
  • شکل سوم:

    interfered
  • سوم‌شخص مفرد:

    interferes
  • وجه وصفی حال:

    interfering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2
دخالت کردن، پا به میان گذاردن، مداخله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Please, don't interfere in our private affairs!
- لطفاً در امور خصوصی ما دخالت نفرمایید!
- interfering father-in-law
- پدر شوهر فضول
- The government interferes too much in commerce.
- دولت در تجارت، زیاد دخالت می‌کند.
- interfering claims
- ادعاهای متضاد
- Carbon dioxide interferes with the liberation of oxygen to the tissues.
- دی‌اکسیدکربن جلو آزاد شدن اکسیژن در بافت‌ها را می‌گیرد.
- Slow-moving vehicles interfere with the free flow of traffic.
- وسایط نقلیه‌ی کندرو، جریان آزادانه‌ی ترافیک را مختل می‌کنند.
- Who has been interfering with my radio? it is ruined!
- کی رادیوی مرا دستکاری کرده است؟ خراب شده!
- Don't interfere with him while he is reading.
- وقتی که دارد می‌خواند سر به سرش نگذار.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interfere

  1. verb meddle, intervene
    Synonyms: baffle, balk, barge in, busybody, butt in, conflict, discommode, foil, fool with, frustrate, get in the way, get involved, hamper, handicap, hang up, hinder, hold up, horn in, impede, incommode, inconvenience, inhibit, intercede, interlope, intermeddle, intermediate, intermit, interpose, intrude, jam, make, mix in, obstruct, obtrude, oppose, poke nose in, prevent, remit, step in, stop, suspend, tamper, thwart, trammel, trouble
    Antonyms: aid, assist, help

Phrasal verbs

  • interfere with

    1- دست ور کردن به، خراب کردن، دستکاری کردن

    2- مخل کسی شدن

    3- (انگلیس) جماع به عنف کردن 4- بازداری کردن، جلوچیزی را گرفتن 5- (ورزش) بازداری (غیرقانونی) کردن

Collocations

ارجاع به لغت interfere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interfere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interfere

لغات نزدیک interfere

پیشنهاد بهبود معانی