گذشتهی ساده:
interlopedشکل سوم:
interlopedسومشخص مفرد:
interlopesوجه وصفی حال:
interloping(برای سودجویی) مداخله کردن، پا در میان کار دیگران گذاردن، فضولی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interlope» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interlope