گذشتهی ساده:
tamperedشکل سوم:
tamperedسومشخص مفرد:
tampersوجه وصفی حال:
tamperingمذاکرات پنهانی و زیر جلی داشتن، رشوه دادن، مداخله و فضولی کردن، ناخنک مردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
don't tamper with that television set, Hossein!
حسین این دستگاه تلویزیون را انگولک نکن!
Apparently somebody has tampered with these documents.
در ظاهر یک نفر این اسناد را دستکاری کرده است.
jury tampering
اعمال نفوذ در هیئت منصفه دادگاه
1- ور رفتن، دست زدن، انگولک کردن
2- دستکاری کردن، پس و پیش کردن
3- تطمیع کردن، تحت ارادهی خود درآوردن (با تهدید یا رشوه و غیره)، اعمال نفوذ کردن، زدوبند کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tamper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tamper