بندزن، وصال ( vassaal )، سرهمبندی، وصلهکاری، تعمیرکردن، بندزدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he tinkered with the radio all day but still couldn't fix it!
تمام روز به رادیو ور رفت؛ ولی نتوانست آن را درست کند!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tinker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinker