آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Tinker

ˈtɪŋkər ˈtɪŋkə

معنی tinker | جمله با tinker

noun verb - intransitive

بند‌زن، وصال ( vassaal )، سرهم‌بندی، وصله‌کاری، تعمیرکردن، بندزدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

he tinkered with the radio all day but still couldn't fix it!

تمام روز به رادیو ور رفت؛ ولی نتوانست آن را درست کند!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tinker

  1. verb fiddle with
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت tinker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinker

لغات نزدیک tinker

پیشنهاد بهبود معانی