با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Mess With

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb C2
    در افتادن
  • phrasal verb
    خراب کردن
  • phrasal verb
    سر به سر گذاشتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mess with

  1. phrasal verb Interfere with
  2. phrasal verb Diss; to put down
  3. phrasal verb Joke around with or dupe someone (in either a friendly or unfriendly manner)

ارجاع به لغت mess with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mess with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mess-with

لغات نزدیک mess with

پیشنهاد بهبود معانی