فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mess With

mɛs wɪð mɛs wɪθ

گذشته‌ی ساده:

messed with

شکل سوم:

messed with

سوم‌شخص مفرد:

messes with

وجه وصفی حال:

messing with

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb informal

در افتادن، درگیر شدن، پا روی دم‌ کسی‌ گذاشتن

Don't mess with him, he's not in the mood for games.

پا روی دمش نگذارید؛ او حوصله‌ی بازی ندارد.

I don't want to mess with that group of people, they look pretty dangerous.

من نمی‌خواهم با آن دسته از افراد درگیر شوم؛ آن‌ها بسیار خطرناک به نظر می‌رسند.

phrasal verb informal

انگلیسی آمریکایی به چالش کشیدن، سربه‌سر گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Be careful not to mess with his emotions; he’s been through a lot.

مراقب باشید او را با احساساتش را به چالش نکشید؛ او چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است.

Don't mess with me unless you want to face the consequences.

سربه‌سر من نگذارید؛ مگر اینکه بخواهید با عواقب آن روبه‌رو شوید.

phrasal verb informal

ور رفتن، انگولک کردن

Don't mess with the fragile vase; it could easily break.

به گلدان شکننده ور نروید؛ به‌راحتی می‌تواند بشکند.

It's best not to mess with the settings on the computer if you're unsure.

اگر مطمئن نیستید بهتر است تنظیمات رایانه را انگولک نکنید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mess with

  1. phrasal verb interfere with
  1. phrasal verb diss; to put down
  1. phrasal verb joke around with or dupe someone (in either a friendly or unfriendly manner)

ارجاع به لغت mess with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mess with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mess-with

لغات نزدیک mess with

پیشنهاد بهبود معانی