فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Monkey

ˈmʌŋki ˈmʌŋki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    monkeyed
  • شکل سوم:

    monkeyed
  • سوم‌شخص مفرد:

    monkeys
  • وجه وصفی حال:

    monkeying
  • شکل جمع:

    monkeys

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
جانورشناسی میمون link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- We saw a little monkey at the zoo.
- ما در باغ‌وحش میمون کوچکی را دیدیم.
- The monkeys climbed the tall tree.
- میمون‌ها از درخت بلندی بالا رفتند.
- A playful monkey grabbed the bananas and ran away.
- میمون بازیگوش موزها را گرفت و فرار کرد.
noun countable informal
(بچه) شیطان، تخس، شر، حرف‌نشنو
- The babysitter struggled to control the monkey.
- پرستار بچه تلاش کرد که این بچه‌ی شیطان را کنترل کند.
- The teacher scolded the monkey for disrupting the class.
- معلم بچه‌ی تخس را به‌خاطر به هم ریختن کلاس سرزنش کرد.
noun slang countable informal
انگلیسی بریتانیایی ۵۰۰ پوند، پانصد پوند
- The thieves stole a monkey from the bank.
- سارقان ۵۰۰ پوند را از دزدیدند.
- He borrowed a monkey from his friend.
- او از دوستش ۵۰۰ پوند قرض گرفت.
verb - transitive
تقلید کردن
- He tried to monkey my dance moves.
- او سعی کرد حرکات رقص من را تقلید کند.
- The children enjoyed monkeying each other's actions.
- بچه‌ها از تقلید کردن کارهای یکدیگر لذت می‌بردند.
verb - intransitive
شیطنت کردن، دلقک‌بازی درآوردن، مسخره‌بازی درآوردن
- They often monkey during their breaks.
- آن‌ها در زمان استراحت خود اغلب شیطنت می‌کنند.
- She tends to monkey when she gets nervous in social situations.
- او هنگام مضطرب شدن در موقعیت‌های اجتماعی تمایل دارد که مسخره‌بازی درآورد.
verb - intransitive
ور رفتن، انگولک کردن، دستکاری کردن
- Don't monkey around with the box, kids!
- بچه‌ها، با این جعبه ور نروید!
- Don't monkey with the phone's settings.
- تنظیمات گوشی را دستکاری نکنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monkey

  1. noun primate
    Synonyms:
    ape simian anthropoid baboon chimpanzee gorilla orangutan lemur monk imp rascal scamp
  1. verb fiddle, tamper with
    Synonyms:
    interfere meddle mess tinker play fool tamper with intermeddle butt in interlope pry fool with fool around trifle busybody horn in make
    Antonyms:
    leave alone

Phrasal verbs

Idioms

  • a monkey on one's back

    (عامیانه) 1- اعتیاد 2- هر مسئله یا وسواس ناراحت‌کننده

  • monkey see monkey do

    جلو آدم مسخره مسخره‌بازی درآوردن، جلو میمون میمون‌ازی درآوردن

سوال‌های رایج monkey

معنی monkey به فارسی چی میشه؟

میمون‌ها (Monkey) یکی از جذاب‌ترین و کنجکاوترین موجودات در دنیای حیات وحش هستند. این حیوانات از خانوادهٔ پرومیتیدها (Primate) هستند و به طور کلی به دو دستهٔ میمون‌های قدیمی و میمون‌های جدید تقسیم می‌شوند. میمون‌ها به دلیل رفتارهای اجتماعی، هوش بالا و حرکات جالب‌شان مورد توجه انسان‌ها قرار دارند. در اینجا به بررسی معانی، ویژگی‌ها و نکات جالب دربارهٔ میمون‌ها می‌پردازیم.

دسته‌بندی میمون‌ها

میمون‌ها به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند:

- میمون‌های قدیمی (Old World Monkeys): این گروه شامل میمون‌هایی است که عمدتاً در آفریقا و آسیا زندگی می‌کنند. آن‌ها دارای بینی باریک و دمی غیرقابل استفاده هستند.

- میمون‌های جدید (New World Monkeys): این میمون‌ها در آمریکا یافت می‌شوند و معمولاً بینی پهن‌تری دارند و دمی قابل استفاده (پیش‌کش) دارند.

ویژگی‌های جسمی

میمون‌ها معمولاً بدنی پوشیده از مو دارند و اندازه آن‌ها متغیر است. برخی از آن‌ها تنها چند سانتی‌متر طول دارند، در حالی که برخی دیگر می‌توانند تا یک متر یا بیشتر رشد کنند. آن‌ها دارای دستانی با قابلیت گرفتن و پاهایی هستند که به آن‌ها کمک می‌کند به راحتی در درختان حرکت کنند.

رفتار اجتماعی

میمون‌ها موجودات اجتماعی هستند و معمولاً در گروه‌های بزرگ زندگی می‌کنند. این گروه‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا در برابر شکارچیان محافظت شوند و غذا را به راحتی پیدا کنند. رفتارهای اجتماعی آن‌ها شامل بازی کردن، تمیز کردن یکدیگر و برقراری ارتباط با استفاده از صداها و حرکات است.

هوش و یادگیری

میمون‌ها به دلیل هوش بالای خود شناخته شده‌اند. آن‌ها قادر به یادگیری مهارت‌های جدید، استفاده از ابزار و حتی حل مسائل پیچیده هستند. برخی از تحقیقات نشان داده‌اند که میمون‌ها می‌توانند مفاهیم ریاضی و اجتماعی را درک کنند.

تغذیه

تغذیه میمون‌ها بستگی به نوع آن‌ها دارد. برخی از میمون‌ها گیاه‌خوار هستند و عمدتاً میوه‌ها، برگ‌ها و دانه‌ها را می‌خورند، در حالی که برخی دیگر omnivorous هستند و می‌توانند حشرات و کوچک‌جانوران را نیز به عنوان بخشی از رژیم غذایی خود مصرف کنند.

ارتباط با انسان‌ها

میمون‌ها در فرهنگ‌های مختلف انسان‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند. آن‌ها در داستان‌ها، فیلم‌ها و کارتون‌ها به عنوان نمادهای کنجکاوی و بازیگوشی به تصویر کشیده می‌شوند. در برخی فرهنگ‌ها، میمون‌ها به عنوان موجوداتی باهوش و خلاق شناخته می‌شوند.

حفاظت و تهدیدات

متأسفانه، بسیاری از گونه‌های میمون به دلیل از بین رفتن زیستگاه، شکار غیرقانونی و تغییرات اقلیمی در معرض خطر انقراض قرار دارند. حفاظت از زیستگاه‌های طبیعی و تلاش برای حفظ این موجودات جالب و باهوش از اهمیت بالایی برخوردار است.

ارجاع به لغت monkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monkey

لغات نزدیک monkey

پیشنهاد بهبود معانی