فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chimpanzee

ˌtʃɪmpænˈziː ˌtʃɪmpænˈziː

شکل جمع:

chimpanzees

توضیحات:

شکل عامیانه‌ی این لغت: chimp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی شامپانزه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He fed the chimpanzee a banana.

او به شامپانزه موز داد.

I watched a fascinating documentary about chimpanzees.

مستند جذابی در مورد شامپانزه‌ها تماشا کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chimpanzee

  1. noun Intelligent somewhat arboreal ape of equatorial African forests
    Synonyms:
    animal ape monkey primate chimp anthropoid troglodyte bonobo pan-troglodytes

ارجاع به لغت chimpanzee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chimpanzee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chimpanzee

لغات نزدیک chimpanzee

پیشنهاد بهبود معانی