شکل جمع:
chinsچانه، زنخدان، زیرچانه نگه داشتن(ویولون)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
He has a protruding chin.
او چانهی برآمدهای دارد.
a dimple on the chin
چال زنخدان
The students can come in and chin with me any time they want.
شاگردان میتوانند هر وقت بخواهند بیایند و با من گپ بزنند.
بسکتبال ورزش نگهداشتن توپ نزدیک چانه (تکنیکی که بازیکن توپ را محکم در نزدیکی چانهاش نگه میدارد تا از توپ در برابر مدافع حریف حفاظت کند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خودت را نباز، مثبتنگر باش، غمت نباشد، اخمهایت را باز کن، سرت را بالا بگیر
(علیرغم دشواریها و مشکلات) خم به ابرو نیاوردن، امید خود را از دست ندادن، دید مثبت خود را حفظ کردن
آبروداری کردن، تحت شرایط سخت کار خود را انجام دادن
(امریکا - عامیانه) سخت شکست خوردن، سختی کشیدن
شکل جمع chin در زبان انگلیسی chins است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chin