شکل جمع:
chin-upsخودت را نباز، مثبتنگر باش، غمت نباشد، اخمهایت را باز کن، سرت را بالا بگیر
Don't let failure bring you down; chin up and keep striving for success.
اجازه نده شکست شما را به پایین بکشد؛ سرت را بالا بگیر و به تلاش برای موفقیت ادامه بده.
"Even in the face of adversity, she always keeps her chin up and stays positive."
حتی در مواجهه با سختیها، او هیچوقت خودش را نمیباخت و مثبتنگر میماند.
ورزش چین-آپ، چانهبالا، بارفیکس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With determination, she practiced chin-ups daily to achieve her fitness goals.
او با قاطعیت، هر روز بارفیکس را برای رسیدن به اهداف تناسب اندام خود تمرین میکرد.
Her goal at the gym was to improve her chin-up count to build muscle endurance.
هدف او در باشگاه این بود که تعداد چانهبالایش را برای استقامت عضلانی افزایش دهد.
(علیرغم دشواریها و مشکلات) خم به ابرو نیاوردن، امید خود را از دست ندادن، دید مثبت خود را حفظ کردن
آبروداری کردن، تحت شرایط سخت کار خود را انجام دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chin up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chinup