با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jawbone

ˈdʒɒːboʊn ˈdʒɒːboʊn ˈdʒɔːbəʊn ˈdʒɔːbəʊn ˈdʒɔːbəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    استخوان آرواره، استخوان فک
    • - Instead of a weapon, David used the jawbone of an ass.
    • - حضرت داود به جای اسلحه از آرواره‌ی الاغ استفاده کرد.
    • - The president's jawboning forced the two sides to return to the negotiation table.
    • - فشار رئیس‌جمهور طرفین را مجبور کرد که دوباره به میز مذاکره باز گردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jawbone

  1. verb Talk idly or casually and in a friendly way
    Synonyms: shmooze, shmoose, schmooze, schmoose
  2. noun The jaw in vertebrates that is hinged to open the mouth
    Synonyms: lower-jaw, mandible, mandibula, mandibular bone, submaxilla, lower jawbone, jowl

ارجاع به لغت jawbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jawbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jawbone

لغات نزدیک jawbone

پیشنهاد بهبود معانی