فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chimp

tʃɪmp tʃɪmp

شکل جمع:

chimps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

جانورشناسی شامپانزه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

A group of tourists gathered around to observe the chimp.

گروهی از گردشگران جمع شدند تا شامپانزه را ببینند.

The chimp's eyes sparkled.

چشمان شامپانزه برق زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chimp

  1. noun Intelligent somewhat arboreal ape of equatorial African forests
    Synonyms:
    chimpanzee pan-troglodytes

ارجاع به لغت chimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chimp

لغات نزدیک chimp

پیشنهاد بهبود معانی