emir, prince, chief, sheikh
امیر کویت
the Emir of Kuwait
زنان امیر در حرمسرا زندگی میکردند.
The Emir's wives lived in the harem.
senior officer, top brass
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک امیر ارتش به مدت چهار ماه گروگان گرفته شده بود
A senior army officer was held hostage for four months
برخی از امرای ارتش
some of the senior army officers
a male name, Amir
امیر تیمور مرد سنگدلی بود.
Amir Teymoor was a cruel man.
امیر ارسلان نامدار شمشیر از غلاف درکشید.
The renowned Amir Arsalan drew the sword out of the sheath.
اسم «امیر» یکی از نامهای اصیل و پرشکوه در فرهنگ اسلامی، فارسی و عربی است که در طول قرنها جایگاه خود را به عنوان نمادی از رهبری، نجابت و وقار حفظ کرده است.
این نام که ریشه در زبان عربی دارد، از واژه «اَمیر» به معنای «فرمانده»، «رهبر»، «سلطان» یا «شاهزاده» گرفته شده است.
در زبان انگلیسی، معادلهایی مانند "Prince", "Commander", "Leader" یا حتی "Emir" برای نام «امیر» به کار میروند. این ترجمهها مستقیماً به معانی اصلی این نام اشاره دارند و مفاهیمی چون پیشوایی، اقتدار و نجابت را در خود جای دادهاند.
به همین دلیل، نام Amir در فرهنگهای غیر فارسیزبان نیز با همان بار معنایی پذیرفته شده و در بسیاری از کشورها، حتی در غرب، رایج شده است.در ادبیات فارسی و عربی نیز «امیر» اغلب به عنوان شخصیتی باوقار، خردمند و مقتدر تصویر میشود.
این نام در داستانها، اشعار و متون تاریخی به افرادی اطلاق میشده که شایسته فرمانروایی و احترام اجتماعی بودهاند. حتی در دوران معاصر، نام «امیر» در میان خانوادهها، نامی است که القاگر حس افتخار و قدرت است.از منظر اجتماعی، افرادی که نام «امیر» را دارند اغلب با صفاتی چون اعتماد به نفس، رهبری و قدرت در ذهن دیگران نقش میبندند.
این نام شخصیتی با اراده، تاثیرگذار و مورد احترام را به تصویر میکشد و معمولاً با ویژگیهای مثبت اخلاقی و رفتاری همراه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «امیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/امیر