آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴

    پادشاه به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / paad(e)shaah /

    king, sultan, ruler, shah, rex, monarch, sovereign

    king

    sultan

    ruler

    shah

    rex

    monarch

    sovereign

    خسرو، سلطان، شهریار، خدیو، شاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    پادشاه او را به دربار دعوت کرد.

    The king invited him to the court.

    پادشاه مجلس را منحل کرد.

    The king dissolved the parliament.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پادشاه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    امیر تاجور خدیو سلطان سلطان شاه شاهنشاه شهریار ملک
    متضاد:
    رعیت

    سوال‌های رایج پادشاه

    پادشاه به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «پادشاه» در زبان انگلیسی به king ترجمه می‌شود.

    پادشاه فردی است که در رأس یک کشور یا قلمرو قرار دارد و بر اساس سنت، قانون یا ارث، مسئولیت حکمرانی، رهبری و اداره‌ی ملت را بر عهده دارد. این جایگاه معمولاً با قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترده همراه است و پادشاهان در طول تاریخ نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی فرهنگ، سیاست و ساختار جوامع خود ایفا کرده‌اند. مفهوم پادشاه فراتر از یک مقام رسمی است؛ او نماد اقتدار، یکپارچگی و هویت ملی محسوب می‌شود و اغلب در نگاه مردم به عنوان ستون قدرت و نماینده‌ی تاریخ و سنت کشور دیده می‌شود.

    از منظر تاریخی، پادشاهان نه تنها فرمانروایان سیاسی بودند، بلکه نقش مذهبی و فرهنگی نیز داشتند. در بسیاری از تمدن‌ها، پادشاه به عنوان نماینده‌ی خدا یا فرزند آسمان تلقی می‌شد و حکمرانی او مشروعیت دینی داشت. این باور باعث می‌شد تصمیمات پادشاهان نه تنها جنبه‌ی سیاسی، بلکه بار معنوی و اخلاقی نیز داشته باشد. بسیاری از پادشاهان با اعمال خود، قوانین و ساختارهای اجتماعی را تثبیت کردند و میراثی ماندگار از فرهنگ و هنر به جا گذاشتند، از کاخ‌ها و بناهای تاریخی گرفته تا آثار ادبی و هنری.

    از نظر روان‌شناختی و اجتماعی، مفهوم پادشاه با ایده‌ی رهبری، اقتدار و مسئولیت گره خورده است. پادشاه باید همزمان نقش رهبر، مشاور و ناظر را ایفا کند و تعادل میان قدرت و عدالت را حفظ نماید. ویژگی‌هایی مانند خردمندی، شجاعت، عدالت و توانایی در مدیریت بحران، اغلب ملاک‌های اصلی ارزیابی یک پادشاه موفق محسوب می‌شوند. شخصیت پادشاه تأثیر مستقیمی بر روحیه و رفتار مردم دارد و حکومت او می‌تواند آرامش، رفاه و ثبات یا آشفتگی و نارضایتی عمومی را به همراه داشته باشد.

    در ادبیات و فرهنگ، پادشاهان نقش مهمی دارند و نماد قدرت، خرد، و گاه غرور یا فساد انسانی هستند. داستان‌ها و افسانه‌ها از پادشاهان برای آموزش ارزش‌ها و اخلاقیات استفاده کرده‌اند، یا برای نقد رفتارهای قدرت‌طلبانه و ظلم به کار رفته‌اند. پادشاهان در شعر و داستان‌های کهن ایرانی، اروپایی و شرقی اغلب ترکیبی از شجاعت، دانایی و عدالت و نیز گاهی ستمگری و بی‌عدالتی هستند و گاهی نیز نمادی از آزمون‌های دشوار زندگی و آزمون وفاداری مردم و نزدیکانشان.

    پادشاه جایگاهی است که ترکیبی از قدرت، مسئولیت، اقتدار و تأثیرگذاری اجتماعی را در خود جای داده است. او نه تنها یک مقام سیاسی، بلکه نمادی از تاریخ، فرهنگ و هویت ملی است. شناخت مفهوم پادشاه و مطالعه تاریخ و ویژگی‌های پادشاهان، به فهم بهتر روابط قدرت، ساختار جوامع و نحوه‌ی تعامل انسان‌ها با اقتدار و رهبری کمک می‌کند و نشان می‌دهد که یک واژه‌ی ساده می‌تواند حامل بار معنایی عمیق و چندلایه باشد.

    ارجاع به لغت پادشاه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پادشاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پادشاه

    لغات نزدیک پادشاه

    • - پادش
    • - پادش ایجاد کردن
    • - پادشاه
    • - پادشاه در حال سلطنت
    • - پادشاهی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.