آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ آذر ۱۴۰۴

    Gave

    ɡeɪv ɡeɪv

    مصدر:

    give

    معنی gave | جمله با gave

    گذشته‌ی ساده‌ی فعل give

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She gave her old clothes to charity.

    او لباس‌های قدیمی خود را به خیریه بخشید.

    They gave their cat a new toy to play with.

    آن‌ها به گربه‌ی خود یک اسباب‌بازی جدید دادند تا با آن بازی کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gave

    1. verb endure the loss of
      Synonyms:
      fell collapsed yielded crumbled broke went shrunk contracted receded retreated sagged bent buckled relaxed opened sacrificed crumpled foundered
      Antonyms:
      kept withheld retained received hold resisted withstood refused fought took hid concealed refrained withdrew
    1. verb move in order to make room for someone for something
      Synonyms:
      yielded bent
    1. verb bestow, especially officially
      Synonyms:
      granted delivered administered dealt rendered struck
    1. verb to discharge material, as vapor or fumes, usually suddenly and violently
      Synonyms:
      emitted released issued vented
    1. verb contribute to some cause
      Synonyms:
      contributed delivered granted presented conferred imparted transmitted awarded dispensed invested bestowed endowed accorded remitted subsidized conveyed ceded sold leased deeded negotiated settled relinquished consigned bequeathed tipped willed
      Antonyms:
      kept refused withheld received took hold maintained concealed refrained starved
    1. verb bring about
      Synonyms:
      produced delivered presented established bore yielded read
    1. verb organize or be responsible for
      Synonyms:
      have hold made committed dedicated devoted dispensed threw staged ministered consecrated
    1. verb be the cause or source of
      Synonyms:
      afforded allowed granted furnished yielded extended distributed dealt assigned imparted rendered emitted conferred allocated administered bestowed contributed dispensed allotted apportioned exuded emanated lavished plied ceded consigned meted accorded disbursed exhaled lotted
      Antonyms:
      received withheld kept refused retained took hid hold withdrew concealed refrained
    1. verb place into the hands or custody of
      Synonyms:
      handed passed transferred conveyed carried communicated spread reached transmitted
    1. verb give or supply
      Synonyms:
      do presented rendered furnished fed yielded performed acted generated returned staged enacted dramatized
      Antonyms:
      received withheld refused kept retained hid hold took concealed refrained
    1. verb give or convey physically
      Synonyms:
      give presented applied produced gifted
    1. verb dedicate
      Synonyms:
      dedicated devoted applied directed focused concentrated turned bent addressed payed
    1. verb afford access to
      Synonyms:
      supplied furnished afforded administered applied dispensed opened proffered threw
      Antonyms:
      refused withheld kept received refrained concealed
    1. verb to put in the charge of another for care, use, or performance.
      Synonyms:
      committed entrusted consigned relegated confided trusted
    1. verb to let have as a favor, prerogative, or privilege
      Synonyms:
      granted accorded conceded awarded
    1. verb to distribute (money) as payment
      Synonyms:
      payed spent expended disbursed outlaid
    1. verb to relinquish to the possession or control of another
      Synonyms:
      delivered provided supplied furnished handed transferred
    1. verb transmit (knowledge or skills)
      Synonyms:
      imparted left

    سوال‌های رایج gave

    معنی gave به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی gave در زبان فارسی به «داد» ترجمه می‌شود و شکل گذشته فعل give به معنی «دادن» است.

    این واژه یکی از ساده‌ترین و در عین حال پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است که به انتقال چیزی از یک فرد به فرد دیگر اشاره دارد. مفهوم «دادن» در زبان و فرهنگ‌های مختلف نقشی بنیادین دارد و نشان‌دهنده تعامل، همکاری و ارتباط میان انسان‌ها است.

    زمان گذشته ساده gave بیانگر عملی است که در گذشته اتفاق افتاده و به پایان رسیده است. این فعل معمولاً در جملاتی به‌کار می‌رود که شخصی چیزی را به دیگری اهدا کرده، هدیه داده، یا منتقل کرده است. کاربرد گسترده این فعل در موقعیت‌های روزمره و متون مختلف باعث شده که درک درست آن و شکل‌های مختلف آن برای یادگیرندگان زبان اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.

    در متون ادبی، تاریخی یا حتی محاوره‌ای، فعل gave می‌تواند بار معنایی فراتر از انتقال فیزیکی داشته باشد و به معنای بخشیدن فرصت، کمک، احساس یا حتی اطلاعات نیز به‌کار رود. به عنوان مثال، «He gave advice» به معنی «او نصیحت داد» است که در اینجا «دادن» به انتقال معنوی یا اطلاعاتی اشاره دارد. این گستردگی کاربرد باعث می‌شود که این فعل نقش مهمی در انتقال مفاهیم مختلف ایفا کند.

    از نظر دستوری، فعل gave همراه با مفعول مستقیم به کار می‌رود و ساختار جمله را کامل می‌کند. یادگیری صحیح استفاده از این فعل و توانایی به‌کارگیری آن در جملات گذشته، پایه‌ی مهمی در تسلط بر زبان انگلیسی به شمار می‌رود. همچنین، این فعل در ترکیب با حروف اضافه و افعال دیگر می‌تواند معانی متفاوتی پیدا کند که تنوع کاربرد آن را افزایش می‌دهد.

    gave واژه‌ای ساده اما بسیار کاربردی است که بیانگر عمل دادن و انتقال در زمان گذشته است. این فعل نه‌تنها در زبان، بلکه در روابط انسانی و اجتماعی نیز اهمیت دارد و نمادی از بخشش، همکاری و ارتباط میان افراد است. شناخت و به‌کارگیری درست آن برای برقراری ارتباط مؤثر در زبان انگلیسی ضروری است.

    ارجاع به لغت gave

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gave

    لغات نزدیک gave

    • - gauzy
    • - gavage
    • - gave
    • - gavel
    • - gavelkind
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.