فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Applied

əˈplaɪd əˈplaɪd

سوم‌شخص مفرد:

applies

وجه وصفی حال:

applying

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

کابردی، کاربسته

adjective

عملی، به‌کار بردنی، به‌کاربرده (شده)، برای هدف معین به‌کار رفته، وضع معمول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

applied sciences

علوم کاربردی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applied

  1. adjective used
    Synonyms:
    used utilized practiced exercised activated enforced related adapted adjusted correlated brought to bear devoted

لغات هم‌خانواده applied

ارجاع به لغت applied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/applied

لغات نزدیک applied

پیشنهاد بهبود معانی