آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Apply

əˈplaɪ əˈplaɪ

گذشته‌ی ساده:

applied

شکل سوم:

applied

سوم‌شخص مفرد:

applies

وجه وصفی حال:

applying

معنی apply | جمله با apply

verb - intransitive B1

درخواست دادن، تقاضا کردن، اقدام کردن برای، ارائه درخواست کردن

Ali applied to his uncle for help.

علی از عمویش درخواست کمک کرد.

He has applied to several places for a job.

او به چندین جا برای کار مراجعه کرده است.

verb - intransitive B2

شامل شدن، مربوط بودن، اجرا شدن، قابل اعمال بودن، مصداق داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The discount offer only applies to purchases made online.

این تخفیف فقط برای خریدهای آنلاین قابل اعمال است.

The same safety standards apply to both domestic and international flights.

استانداردهای ایمنی یکسان، شامل پروازهای داخلی و بین‌المللی می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This principle always applies.

این اصل همیشه صادق است.

One ought not apply the name of father to a person who abandons his children.

به کسی که کودکان خود را رها می‌کند نباید نام پدر اطلاق کرد.

verb - transitive C1

به‌کار بردن، استفاده کردن، به کار گرفتن، عملی کردن، به اجرا درآوردن

He applied himself to the study of chemistry.

او تمام تلاش خود را صرف مطالعه شیمی کرد.

The engineer applied new techniques to solve the technical problem.

مهندس از تکنیک‌های جدیدی برای حل مشکل فنی استفاده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to apply skill in solving a problem

در حل مسئله‌ای مهارت به کار بردن

to apply caution

با احتیاط عمل کردن

verb - transitive

مالیدن، زدن، پخش کردن، استفاده کردن

Always apply the adhesive carefully to avoid spills.

همیشه چسب را با دقت بمالید تا از ریختن آن جلوگیری شود.

She applied sunscreen before going out in the sun.

او قبل‌از رفتن به زیر آفتاب، کرم ضدآفتاب زد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to apply oil to the skin

روغن به پوست مالیدن (زدن)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد apply

  1. verb be appropriate, relevant
  1. verb work hard
    Synonyms:
    try work hard sweat study give commit dedicate devote concentrate address direct plug dig grind hustle bend scratch persevere bear down give best shot make effort throw buckle down knuckle down be diligent be industrious hammer away peg away hit the ball pour it on give all one’s got pull out all stops give old college try

Collocations

apply for custody of

درخواست حضانت (چیزی/کسی) را دادن

apply for a job

درخواست کار دادن

regulations apply to

مقررات شامل ... می‌شود

rules apply to

قوانین شامل ... می‌شود

لغات هم‌خانواده apply

  • verb - transitive
    apply

سوال‌های رایج apply

گذشته‌ی ساده apply چی میشه؟

گذشته‌ی ساده apply در زبان انگلیسی applied است.

شکل سوم apply چی میشه؟

شکل سوم apply در زبان انگلیسی applied است.

وجه وصفی حال apply چی میشه؟

وجه وصفی حال apply در زبان انگلیسی applying است.

سوم‌شخص مفرد apply چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد apply در زبان انگلیسی applies است.

ارجاع به لغت apply

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apply

لغات نزدیک apply

پیشنهاد بهبود معانی