گذشتهی ساده:
inquiredشکل سوم:
inquiredسومشخص مفرد:
inquiresوجه وصفی حال:
inquiringدر انگلیسی بریتانیایی بهجای inquire از enquire هم استفاده میشود.
پرسیدن، سؤال کردن، جویا شدن، اطلاعات خواستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He inquired whether the report had been submitted.
او پرسید که آیا گزارش ارسال شده است یا نه.
They inquired about the requirements for the visa.
آنها در مورد شرایط گرفتن ویزا سؤال کردند.
inquire after somebody/ inquire after something
(شخص) حال چیزی/کسی را پرسیدن، از حال کسی جویا شدن، (حال کسی را) پرسیدن، از چیزی/کسی جویا شدن
inquire into something
(مطلب و غیره) دربارهی مطلبی/چیزی تحقیق کردن، به چیزی رسیدگی کردن
(شخص و غیره) خواستن، سراغ چیزی/کسی را گرفتن، کار داشتن با
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inquire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inquire