با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Inquirer

ˌɪnˈkwaɪrər ɪnˈkwaɪərə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (رسمی) سؤال‌کننده، پرسش‌گر، تحقیق‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inquirer

  1. noun One who inquires
    Synonyms: querier, questioner, enquirer, inquisitor, investigator, prober, quester, researcher, asker

ارجاع به لغت inquirer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inquirer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inquirer

لغات نزدیک inquirer

پیشنهاد بهبود معانی