فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Prober

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    محقق، کاوش‌کننده، مکتشف
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد prober

  1. noun One who inquires
    Synonyms: inquirer, inquisitor, investigator, querier, quester, questioner, researcher

ارجاع به لغت prober

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prober» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prober

لغات نزدیک prober

پیشنهاد بهبود معانی