گذشتهی ساده:
scrutinizedشکل سوم:
scrutinizedسومشخص مفرد:
scrutinizesوجه وصفی حال:
scrutinizingبه دقت بررسی کردن
موشکافی کردن، مورد مداقه قرار دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He scrutinized the Bisotoon inscription.
او کتیبهی بیستون را بادقت خواند.
She scrutinized the bill to make sure it is not forged.
خوب به اسکناس نگاه کرد تا مطمئن شود که تقلبی نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrutinize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrutinize