امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scrutinize

ˈskruːtənaɪz ˈskruːtənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scrutinized
  • شکل سوم:

    scrutinized
  • سوم‌شخص مفرد:

    scrutinizes
  • وجه وصفی حال:

    scrutinizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
به دقت بررسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive
موشکافی کردن، مورد مداقه قرار دادن
- He scrutinized the Bisotoon inscription.
- او کتیبه‌ی بیستون را بادقت خواند.
- She scrutinized the bill to make sure it is not forged.
- خوب به اسکناس نگاه کرد تا مطمئن شود که تقلبی نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrutinize

  1. verb examine closely
    Synonyms:
    analyze burn up candle canvass case check check out check over comb consider contemplate dig dissect explore eyeball get a load of go over with a fine-tooth comb inquire into inspect investigate look over overlook peg penetrate perlustrate peruse pierce pore over probe put under a microscope scan scope scrutinate search sift smoke stare study survey take the measure of view watch weigh

ارجاع به لغت scrutinize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrutinize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrutinize

لغات نزدیک scrutinize

پیشنهاد بهبود معانی