امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contemplate

ˈkɑːnt̬əmpleɪt ˈkɒntəmpleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    contemplated
  • شکل سوم:

    contemplated
  • سوم‌شخص مفرد:

    contemplates
  • وجه وصفی حال:

    contemplating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1
تعمق کردن، ژرف‌اندیشی کردن، مداقه کردن، تأمل کردن، اندیشیدن (به مدت طولانی و به‌دقت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He spent hours contemplating the creation.
- او ساعت‌ها درباره‌ی خلقت تعمق می‌کرد.
- I often contemplate the meaning of life during my morning walks.
- اغلب در هنگام پیاده‌روی صبحگاهی به معنای زندگی می‌اندیشم.
verb - transitive
در فکر چیزی بودن، در نظر داشتن، بر آن بودن، قصد داشتن، در صدد چیزی بودن
- She contemplated the idea of starting her own business.
- او در فکر راه‌اندازی کسب‌وکار خودش بود.
- He is contemplating a trip to Shiraz.
- او در فکر سفر به شیراز است.
verb - transitive
نگریستن، خیره شدن، تماشا کردن، سیر کردن
- He contemplated her face, trying to decipher her emotions.
- به چهره‌اش نگریست و سعی کرد احساسات او را رمزگشایی کند.
- He stood there and contemplated the river landscape.
- او آنجا ایستاد و به چشم‌انداز رودخانه خیره شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contemplate

  1. verb think about seriously; plan
    Synonyms:
    aim aspire to brood over chew over consider cool out deliberate design envisage excogitate expect foresee intend kick around mean meditate on mind mull over muse over observe percolate perpend ponder propose purpose reflect upon ruminate size up speculate study take in think of weigh
    Antonyms:
    discard disregard forget neglect scorn slight
  1. verb gaze at
    Synonyms:
    audit behold consider examine eye inspect notice observe peer penetrate peruse pierce pore over probe pry regard scan scrutinize see stare at study survey view witness
    Antonyms:
    disregard look away scorn

ارجاع به لغت contemplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contemplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contemplate

لغات نزدیک contemplate

پیشنهاد بهبود معانی