امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Speculate

    ˈspekjəleɪt ˈspekjəleɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      speculated

    • شکل سوم:

      speculated

    • سوم‌شخص مفرد:

      speculates

    • وجه وصفی حال:

      speculating

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    verb - intransitive C2
    اندیشیدن، تفکر کردن، گمان کردن، فکر کردن، گمانه‌زنی کردن، گمان‌پردازی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - to speculate about the origin of the universe
    - درباره‌ی منشاء کائنات گمان‌پردازی کردن
    - The journalists began to speculate about the outcome of the election.
    - روزنامه‌نگاران درمورد نتیجه‌ی انتخابات شروع به گمانه‌زنی کردند.
    verb - intransitive
    خرید و فروش کردن
    - to speculate on the stock market
    - در بازار سهام خرید و فروش کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد speculate

    1. verb think about deeply and theorize
      Synonyms:
      consider think reason reflect study contemplate deliberate meditate suppose wonder guess surmise conjecture hypothesize muse figure weigh review scheme suspect cogitate figure out size up guesstimate dope ruminate excogitate read brainstorm chew over dope out psych out have a hunch read between lines kick around head trip beat one’s brains pipe-dream build castles in air hazard a guess run it up flagpole call it call the turn cerebrate
      Antonyms:
      neglect ignore
    1. verb gamble, risk
      Synonyms:
      risk venture dare hazard take a chance play plunge spec take a flier take a fling wildcat stick neck out make book pour money into play the market margin up
      Antonyms:
      abstain

    ارجاع به لغت speculate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «speculate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/speculate

    لغات نزدیک speculate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه