گذشتهی ساده:
certificatedشکل سوم:
certificatedسومشخص مفرد:
certificatesوجه وصفی حال:
certificatingشکل جمع:
certificatesگواهی، گواهینامه، سند رسمی، شهادتنامه
certificate of inspection
گواهی بازرسی
Does one need a certificate to own a hand gun?
آیا برای داشتن هفتتیر گواهینامه (جواز) لازم است؟
certificate of death
گواهی فوت
a birth certificate
شناسنامه
a certificate of deposit
(بانکداری) گواهینامهی سپرده
absence only with a doctor's certificate
غیبت فقط با گواهی دکتر
گواهی صادر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to certificate a physician
به پزشک جواز طبابت دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «certificate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/certificate